صعودهایی تاریخی و جهانی ، اما بی هیچ افتخار ملی             

الکساندر مگوس ، جوان 19 ساله ی آلمانی چند روز پیش اولین 9a  آنسایت جهان را به ثمر رساند . صعود آنسایت Onsigth ، صعودی دیداری ، یکباره و تقریبا بدون داشتن اطلاعات فنی مسیر قبل از اقدام به صعود است . آلکساندر مگوس بعد از صعود ، مصاحبه هایی انجام داده که بخشی از آن قابل تامل  و بخشی دیگر به شدت جذاب و قابل توجه است . او می گوید ابتدا قصدش این نبوده که یک مسیر 9a را آنسایت کند ، برعکس ، قصدش این بوده که روی مسیر رامبلا  (+ La Rambla 9a)  تلاش کند  اما چون این مسیر را بلد نبوده و از کسی هم نمی توانسته نشانی مسیر را بپرسد  لذا ناگزیر به  سیورانا رفته و آنجا مسیری با درجه سختی 9a  را آنسایت کرده است و البته از درجه سختی آن نیز چندان اطلاعی نداشته است . این بخش از مصاحبه وی قابل تامل است . زیرا او قبلا در یک سفر جاده ای 4 ماهه در امریکا 134 صعود با درجه 8a  تا +8c را آنسایت ، فلش یا ردپوینت کرده بود ، سپس به اسپانیا آمده و صعود آنسایت تاریخی خود را انجام داده است . بدین ترتیب بعید به نظر می رسد آنسایت ایشان بدون برنامه و کاملا تصادفی انجام شده باشد .  اما بخش جذاب مصاحبه ی وی این است که می گوید یک سنگنورد حرفه ای نیست ، خودش را خیلی قوی نمی داند ، هنگام صعود احساس قهرمانی نداشته ، و صعودش فقط یک سرگرمی بوده ، یک فان . او به ساده گی می گوید : " it was just fun " .

" آنچه که طی سالها از سنگنوردی آموخته ام این است که مدیریت زمان واقعا مهم است . اما مهمترین موضوع لذت بردن از سنگنوردی ست . تمرینات سخت و جانکاهی که برای موفق شدن در یک رقابت سنگنوردی یا صعود یک مسیر سخت انجام می دهید حتی اگر در آن رقابت پیروز شوید و یا آن مسیر سخت را صعود کنید اما از سنگنوردی تان لذت نبرید هیچ ارزشی ندارد . زمانی که احساس می کنید دوست دارید راحت باشید یا کاری به کلی متفاوت از سنگنوردی انجام دهید حتما همان کار را بکنید ، نگران نباشید ـ دیر یا زود به سنگنوردی بر می گردید زیرا سنگنوردی حقیقتا بهترین ورزش در این کره خاکی ست "

راستی ! چرا سنگنوردانی مثل آدام اوندرا یا آلکساندر مگوس و دیگران هرگز به کارهای جهانی خود برچسب افتخار ملی یا دولتی یا مذهبی نمی زنند و حتی آنرا یک لذت شخصی و یا یک فان اعلام می کنند ؟ شاید پاسخ این سوال در زیست اجتماعی اقتصادی فرهنگی آنان باشد که اساسا آنها را نیازمند چنین برچسب هایی نمی کند . آنها به فردیت خود ( و نه فرد گرایی ) بیش از استحاله شدن در توده ها یا ذوب شدن در روح برتر اهمیت می دهند . آنها از ترس ها و اضطراب هایی که منجر به تشکیل کمون های اولیه یا نماد های ناجی می شد رهایی یافته اند . آنها به دولت حاکم به عنوان یک  " شر لازم "  نگاه می کنند ،  نه به عنوان یک امر مقدس .

نمونه آلکساندر مگوس به خوبی نشان می دهد که نواده گان هیتلر سالهاست که هیچ توجهی به شوونیسم ملی گرا ، هیچ توجهی به دولت توتالیتر ، و هیچ توجهی به ایدئولوژی خود برتر بین نازیسم ندارند . توجه آنها معطوف به روح آزاد و انتخاب های آزاد است – احترام به خود و فردیت خود به مثابه ی وجودی یگانه و بی همتا .                                

 http://www.8a.nu