برود پیک و بیواک های جوانان ما
برود پیک و بیواک های جوانان ما

مسیر سمت راست مسیر ایران ، مسیر سمت چپ مسیر نرمال
ساعت از سه بامداد روز جمعه 28 تیر گذشته است . تمام دیروز ، پنجشنبه 27 تیر به این فکر بودم که چه مطلبی در وبلاگم بنویسم . آنهمه مطلب در جهان کوهنوردی و سنگنوردی وجود داشت ، اما دست و دلم نمی آمد . دلیلش واضح است : گفته می شود سه کوهنورد جوان ما با سه بیواک در ارتفاع 7350 متری و 7450 متری و 8000 متری ازمسیری نو به قله 8047 متری برود پیک رسیده اند و حالا در فرود از قله بازهم بیواک و بیواک و..... نه نمی توانستم چیزی بنویسم .
سه شنبه شب 25 تیر در جلسه هفتگی خانه کوهنوردان تهران و کمتر از سه ساعت بعد از اطلاعیه رسمی صعود تیم به قله ، این صعود را از پشت تریبون اعلام کردم و انبوه جمعیت حاضر در سالن به شدت خوشحال شدند و کف زدند . من با تجربه دردناکی که قبلا از تحلیل چند سطری صعود تیم ترانگو داشتم به حاضرین نگفتم که تیم جوان برود پیک با سه بیواک به قله رسیده است و این یعنی صعود ی انتحاری.......... اما بی قراری های من از همان ابتدا شروع شده بود . و بد تر از همه زجر ناشی از رجز خوانی آدمهای کم دان و خود شیفته ای بود که عنان گسیخته بودند . باور کنیم که در جهان کوهنوردی ، آدمهای بسیار کم و بسیار نادری وجود دارند که می توانند مثل آقای "ع م" به صرف صعود ( و نه صعود و فرود ) در سایت کوه نیوز بنویسند : " این است کوهنوردی ! " و یا بد تر از آن و ناباورانه بنویسند : " فعلا بگذارید که در نشئهی لذت آن صفایی کنیم " .
عجیب است ، او که سالها مدیر "باشگاه" و "انجمن" بوده هنوز فکر می کند که کوهنوردی یعنی فقط صعود . او حتی قادر به درک این شبیه سازی ساده نیست که بازی کوهنوردی نیز مثل بازی فوتبال دو نیمه دارد و از قضا نیمه دوم ، یعنی فرود ، به مراتب مهم تر و با اهمیت تر از نیمه اول آن یعنی صعود می باشد . آیا همین تفکر معیوب است که ردیف نارنجک ها را به کمر آن سه جوان بسته تا خود و کوه را منفجر کنند ؟ تا شاید چند ساعتی مثلا آن مدیر خود شیفته "در نشئه ی لذت آن صفایی" کند ؟ واضح است که در این دوئل تحمیلی کوه هرگز منفجر نخواهد شد .
مثل مهدی فرهادی با همه ی وجود فریاد بزنیم و از جوانان ما به خواهیم :
فقط تو را به خدا سالم برگردید . کوهنوردی ما تازه شما را پیدا کرده و به شماها نیاز دارد .
زودتر برگردید
منتظریم
Aziz Habibi