برود پیک ایرانی – نه ! همه مقصر نیستیم ، مقصر اصلی فقط سرپرست و مدیران !
قبلا تذکر یک نکته ضروری است : این روزها در خصوص حادثه هولناک برود پیک می خوانیم یا می شنویم که "همه مقصریم" . این "خود زنی" ناگزیر در هفته های آغازین حادثه کاملا قابل درک است و من به حس و حال دوستان گرانقدرم احترام می گذارم . با اینهمه :
1 - سارتر می گوید : وقتی که می گوییم همه مقصریم در واقع می خواهیم بگوییم که هیچکس مقصر نیست ، و بدین ترتیب "همه" ، از جمله مقصرین اصلی حادثه را تبرئه کرده ایم ، و این انصاف نیست .
دوستان عزیز ، "همه" مقصر نیستیم ، اساسا "همه" نمی توانند مقصر باشند . مقصرین اصلی حادثه برود پیک کاملا مشخص هستند و بعید است که جامعه ی کوهنودی کشور قادر به شناسایی آنها نباشد و یا اینکه به خواهد آنها را تبرئه کند .
2 - امروزه هر کوهنورد کارآموزی می داند که حادثه در کوهنوردی بطورکلی ناشی از دو عامل است :
الف – عامل طبیعت
ب – خطای انسانی
3 - عامل طبیعت هیچ تاثیری در بروز حادثه برودپیک نداشته است ، نه باد ، نه برف ، نه بهمن و نه..... . بر عکس ، برود پیک همچون موجودی هوشمند ، آگاه از جسم و جان نشکفته سه کوهنورد جوان ، همه ی لطف و محبت اش را به پای آنان ریخت . از روز استارت قله تا روز صعود قله ، یعنی از روز شنبه 22 تیر تا روز سه شنبه 25 تیر ، برود پیک آغوش مهربانش را برای تیم قله گشوده بود . برود پیک هیچ اخمی نداشت ، هیچ تیرگی نداشت . صاف و شفاف بود . بعد از صعود نیز برود پیک نجیب و مهربان بود . برود پیک می دید که سه جوان کوهنورد چگونه خسته ، گرسنه ، تشنه در آغوش اش با تنهایی و با مرگ دست و پنجه نرم می کنند . برود پیک صبور سه روز بعد از تسلیم جسم و جان آخرین کوهنورد بغض اش ترکید ، گریه کرد ، ابری و تیره و تار شد . بله ، آیدین بزرگی غروب شنبه 29 تیر تسلیم شد اما برود پیک سه روز بعد یعنی روز سه شنبه اول مرداد ابری شد و عملیات جستجو را تعطیل کرد . طبیعت هیچ نقشی در بروز حادثه نداشت.
4 - در فقدان نقش طبیعت واضح است که "خطای انسانی" تنها عامل فاجعه ی هولناک برود پیک بوده است . اما خطای انسانی متوجه چه کسانی است ؟ آیا سرپرست و مدیران تیم مقصر هستند یا جان باختگان جوان تیم قله ؟ این سوال اصلی و کلیدی این حادثه هولناک است . پاسخ این سوال البته واضح است . تیم جوان قله مرتکب هیچ خطایی نشده است . اعضای تیم قله اجزای سر خود و منفکی نبودند که هریک به تنهایی اقدام به صعود کرده باشند . اگر آنها خود اقدام به این صعود کرده بودند در اینصورت مسئول تمامی عواقب و خطرات آن نیز بودند . اما آنها تیم بوده اند ، سر پرست و مدیر داشته اند . آنها از طرف یک باشگاه و به نام باشگاه و در اجرای برنامه تدوین شده از طرف باشگاه اقدام به صعود کرده اند . آنها برای صعود دارای برنامه ، استراتژی و تاکتیک بوده اند . "شیوه ی صعود" آنها را سرپرست و مدیران تیم تنظیم و طراحی کرده اند ، و البته این شیوه ی صعود ، هیچیک از شیوه های مرسوم و شناخته شده کوهنوردی مثل شیوه آلپی یا کپسوله ای یا کلاسیک و اکسپدیشن و یا حتی ترکیب و ملغمه ای از آنها نبوده است . این شیوه که توسط سر پرست و مدیران تیم طراحی شده صرفا شیوه ی انتحاری بوده است و نمی توانست نتیجه ای غیر از آنچه که اتفاق افتاد داشته باشد . و شوربختانه اینکه صعود انتحاری تیم آرش برعکس صعود انتحاری خانم لیلا اسفندیاری فاقد هر نوع خصیصه ی حماسی است ، فقط تراژیک است . صعود انتحاری خانم اسفندیاری فقط تراژیک نبود ، "حماسه" هم بود .
5 - صعود انتحاری خانم لیلا اسفندیاری ، "صعود انتحاری خود خواسته" بود . خانم اسفندیاری تیم نداشت ، سرپرست و مدیر و مسئول نداشت . او خودش بود و خودش . او شیوه ی صعودش را خودش "انتخاب" کرد ، مسئولیت آنرا نیز به تمامی و به تنهایی پذیرفت و برای اجرای آن حتی آپارتمانش را هم فروخت . ممکن است ما با شیوه ی صعود خانم اسفندیاری مخالف باشیم اما حداقل از نگاه اولترا چپ مجاز نیستیم با "حق انتخاب" او مخالفت کنیم . از این زاویه دید ، صعود انتحاری خانم اسفندیاری به دلیل استفاده از "حق انتخاب" واجد مایه هایی از شکوه و عظمت است .
خانم لیلی اسفندیاری حد اقل از زاویه دید اولترا چپ یک "قهرمان" نامیده می شود . اما تیم آرش را چه بنامیم . از هر زاویه ای که به آن نگاه کنیم تیم آرش فقط یک "قربانی" است ، قربانی جهل مفرط سرپرست و مدیران تیم نسبت به کوهنوردی مدرن جهان امروز .
6 - مدیران تیم آرش به خوبی می دانند و به خوبی متوجه هستند که حادثه هولناک برود پیک صرفا ناشی از خطای انسانی بوده است اما آنها بی شرمانه در سخنرانی ها و در مصاحبه های شان بر آن هستند تا "خطای انسانی" را متوجه اعضای تیم قله کنند ، و این چیزی جز تبهکاری نیست . ظلم مضاعفی است به قربانیان حادثه و توهین شرم آوری ست به شعور جامعه کوهنوردی کشور . آنها فکر می کنند جامعه ی کوهنوردی کشور فاقد تجربه و دانش است . مصاحبه ی مورخ 92/5/10 مدیران تیم آرش با روزنامه ی دنیای اقتصاد به تنهایی مبین آن ظلم مضاعف و این توهین شرم آور است .
7- می گویند در زنجیر ه ی دلایل و علل حوادث باید آن حلقه ای را بلند کرد که با بلند کردنش کل زنجیر بلند شود . در حادثه برود پیک تمسک به موضوعات یا عواملی مثل عدم صدور مجوز ، عدم همکاری فلان سازمان یا دستگاه ، تحریم ها ، شبکه ارتباطات ماهواره ای ثریا و.......و.......و....... بهانه های کودکانه ای بیش نیستند . گرسنگی ، تشنگی و خستگی تیم قله و..... و.... و.....همه و همه معلول هستند نه علت . تجربه و سن کم تیم قله ، عدم آشنایی کامل تیم قله با تکنولوژی های مدرن مثل دستگاه جی پی اس یا تلفن ماهواره ای هیچ کدام تاثیری جدی در بروز حادثه نداشته اند . بسیاری از صعود های شاخص و گشایش مسیر های نو در روزگارانی انجام شده که این تکنولوزی های مدرن هنوز اختراع نشده بودند . مطمئنا با همین تیم جوان اما به شرط وجود سرپرستی و مدیریت هوشمند و با طراحی شیوه ی صعود مناسب می شد قله را از مسیری متفاوت و نو صعود کرد . دوستان ! حلقه ی اصلی زنجیره ی حوادث صرفا برنامه ریزی غلط و طراحی غلط شیوه صعود توسط سرپرست و مدیران تیم بوده است . لطفا فقط همین حلقه را بلند کنید ، بقیه ی زنجیر خود به خود بلند می شود .
در حادثه برود پیک همه مقصر نیستند . صرفا سرپرست و مدیران تیم مقصر هستند .