برود پیک ایرانی ؛ شیوه ی انتحاری صعود و تشویق های مرگبار سرپرست تیم(باز نشر)
برود پیک ایرانی ؛ شیوه ی انتحاری صعود و تشویق های مرگبار سرپرست تیم(باز نشر)
نظر به اینکه در پست " نقد بر خود " در وبلاگ "همخانه ها" اشاره ای به پست حذف شده قبلی وبلاگ "بیواک" شده است لذا به منظور جلوگیری از هر نوع شائبه و نیز به منظور تنویر افکار و تشحیذ اذهان خوانندگان محترم ، پست حذف شده قبلی مجددا منتشر می شود . با این توضیح که :
الف – واژه "سرپرست ادم شده" در این پست یک صفت و موصوف یا یک مضاف و مضاف الیه گرامری نیست . بلکه دقیقا یک کلمه مرکب است . این واژه مرکب به تنهایی بخش زیادی از همه ی بدبختی های حادثه ی برود پیک را توضیح می دهد . به عبارت دیگر و به فرض محال اگر سرپرست تیم ادم نشده بود قطعا همراه تیم بود و به احتمال زیاد این حادثه ی هولناک به این شکل فجیع رخ نمی داد . بنابراین واژه ی "سرپرست ادم شده" یک "کلید واژه" است . قابل توجه اینکه سرپرست تیم در گزارش خود بارها و بارها بیماری خود را متذکر شده اند . با وجود این ، دوستان پر شور سرپرست تیم می توانند همه جا واژه "سرپرست ادم شده" را به خوانند "سرپرست محترم" یا حتی "سرپرست هوشمند" ، اما آیا این امر تاثیری در ماهیت تصمیمات و عملکرد ایشان خواهد داشت ؟
ب – نکته اصلی در این پست صرفا بیان این مسئله است که سرپرست تیم ؛ فارغ از هر سطحی از توانایی سرپرستی اما فقط به شرط ادم نبودن ؛ قاعدتا می بایست غروب همان روز اول استارت صعود ، به دلیل صعود 50 متری تیم ، دستور توقف صعود را می داد . و یا غروب روز دوم صعود و یا نهایتا صبح روز سوم صعود ، به دلیل صعود 250 متری تیم و به دلیل میزان آب و غذا و سوخت و چادر و پوشاک تیم ، می بایست دستور توقف صعود را می داد . اما سرپرست نه تنها این کار را نکرده بلکه تیم را حتی تشویق به صعود کرده است ، و این چیزی جز تحمیل صعود انتحاری نیست . به لحاظ اهمیت موضوع تکرار می شود اگر سرپرست در روز اول یا دوم و یا صبح روز سوم دستور توقف صعود را می داد و تیم قله اطاعت نمی کرد در این صورت تمام مسئولیت بعهده تیم قله بود اما سرپرست نه تنها این کار را نکرده بلکه تیم را حتی تشویق به صعود کرده است ، و این چیزی جز تحمیل صعود انتحاری نیست . سر پرست ادم شده به شهادت گزارش خودش حتی روز چهارم نیز در تمنای صعود قله بوده است . ایشان صرفا ساعت 4 بعد از ظهر روز چهارم است که به قطعیت انصراف از صعود قله می رسد که البته دیگر خیلی خیلی دیر شده بود .
Updated - ۹۲/۵/۳۱ : به لحاظ اهمیت موضوع به دوستان جوان و کم حوصله و کم دقت مجددا یاد آور می شود نکته اصلی در این نوشته این نیست که تدارکات و ملزومات تیم اعم از آب و غذا و سوخت و پوشاک و کیسه خواب و چادر کافی بوده یا نه . بله ، همه ی اینها شاید برای ۳ روز کافی بوده است ، اما فقط برای ۳ روز . نکته اصلی در این نوشته دهها موضوع مهم دیگر هم نیست . در این نوشته و صرفا در این نوشته نکته اصلی این است که با توجه به تدارکات و ملزومات تیم که برای ۳ روز در نظر گرفته شده سرپرست تیم می بایست به موقع دستور توقف صعود را می داد . زمان مناسب برای صدور دستور توقف روز دوم صعود و یا نهایتا صبح روز سوم صعود بوده است . اما سرپرست تیم نه تنها دستور توقف نداده بلکه بر اساس گزارش خودش همچنان تشویق به صعود کرده است .
دوستان جوان ! گرفتار حاشیه ها نشویم . به نظر می رسد حاشیه ها می خواهند "خطای انسانی" را متوجه تیم جوان قله کنند و این انصاف نیست .
ج – متاسفانه حاشیه ها زیاد شده است . و این حاشیه ها از یکطرف به نفع مقصرین اصلی حادثه است و از طرف دیگر موضوع اصلی تقصیر را به کلی پاک می کند . از نظر این قلم مقصرین حادثه صرفا سرپرست و مدیران تیم هستند . موضوع تقصیر نیز صرفا برنامه ریزی و مدیریت غلط ، سرپرستی غلط و مهمتر از همه طراحی غلط شیوه ی صعود می باشد ، و همه ی اینها نیز معطوف به سرپرست و مدیران تیم می باشد . بقیه ی موضوعات اگر چه در جای خود مهم هستند اما حلقه ی اصلی زنجیره ی حوادث نیستند .
و اما پست حذف شده قبلی که به تاریخ 21/5/92 نوشته شده بود :
" برود پیک ایرانی ؛ شیوه ی انتحاری صعود و تشویق های مرگبار سرپرست تیم
1 - مفروضات این نوشته
این نوشته بر دو فرض استوار است :
الف – فرض اول این است که گزارش سرپرست اجرایی تیم ، جناب رامین شجاعی ، مهمترین سند قابل استناد در تحلیل صعود بدون فرود "برود پیک ایرانی 2013" می باشد .
ب – فرض دوم این است که گزارش سرپرست تیم تماما صحیح و بدون سانسور است .
2 – محدوده ی این نوشته
بدیهی است فاجعه ی برود پیک صرفا ناشی از "خطای انسانی" است . "خطای انسانی" مجموعه ای از خطا های مربوط به مدیران تیم و سر پرست تیم می باشد . در این نوشته قرار نیست همه ی خطاهای مدیران و سرپرست تیم احصا و به تفکیک ارائه شود . در این نوشته قرار است صرفا به خطاهای فاحش و مرگبار سرپرست تیم اشاره شود .
3 – طراحی شیوه ی صعود براساس حدس و خیال و توهم
تیم ایرانی ، قبل از استارت قله ( و البته با ادبیات تاسف بار سرپرست تیم : قبل از حمله نهایی ) سه روز در بیس کمپ استراحت داشته است . در این سه روز سرپرست تیم شیوه ی صعود را طراحی و بر اساس آن تدارکات لازم را فراهم می نماید . در طراحی شیوه ی صعود هیچیک از فاکتور های موثر در شیوه ی صعود در نظر گرفته نمی شود . فا کتورهایی مثل ارتفاع قله ، هم هوایی ، سن ، تجربه ، مهارت فنی کوهنوردی ، دانش تکنولوژیک ، ویژگی های فرهنگی ، توان جسمی ، توان روحی و عاطفی تیم قله ، و ....و....و....و.....از مدار محاسبات عقلانی شیوه ی صعود خارج می شوند ، به عنوان مثال سر پرست و اعضای تیم هیچکدام هیچ تجربه صعود8000 متری حتی از مسیر نرمال نداشته اند . بدین ترتیب شیوه ی صعود برای گشایش یک مسیر نو در یک قله 8000 متری نه براساس واقعیت های موجود بلکه بر اساس حدس و توهم سرپرست ادم شده طراحی می شود .
سرپرست ادم شده تصور می کند تیم قله می تواند ظرف 2 روز قله را از کمپ 3 هم صعود کند هم فرود بیاید . بنا براین آب و غذا و سوخت را با احتساب یک روز احتیاط جمعا برای 3 روز در نظر می گیرد . برای 3 عضو تیم قله یک چادر 2 نفره بدون کاور و 2 کیسه خواب در نظر می گیرد . بدین ترتیب سرپرست ادم شده ، پویا کیوان را بدون کیسه خواب و با شب مانی های خارج از چادر روانه قله می کند . سرپرست ادم شده تصور می کند این شیوه ی صعود یک شیوه آلپی است . اما کاملا واضح است که شیوه طراحی شده توسط او برای تیم جوان ایرانی آنهم برای گشایش مسیر نو در یک قله 8000 متری صرفا یک شیوه ی انتحاری است .
سرپرست ادم شده در گزارش خود در ذیل بند 17-19 تیر - 8-10 جولای چنین نوشته است :
"با توجه به تجربه ای که آیدین و مجتبی و افشین از تلاش دو سال قبل داشتند حدس می زدیم بتوانند روز اول تا ارتفاع 7400 متر صعود کنند. بعد از آن مشکلات فنی کمتر می شد و حدس می زدم یک روز برای صعود تا قله کافی باشد. آنها یک روز غذا و سوخت بیشتر، یعنی مجموعا برای 3 روز تدارکات داشتند. برای صرفه جویی در وزن بارها فقط یک چادر دونفره (بدون پوش) به همراه بردند. همچنین آیدین و مجتبی کت پر و کیسه خواب به همراه داشتند و پویا کت پر و شلوار پر."
4 – اولین تهییج و تشویق مرگبار سرپرست ادم شده
تیم قله ساعت 7 صبح روز شنبه 22 تیر از کمپ 3 در ارتفاع 7000 متری استارت می زند . قرار این است که روز بعد یعنی یکشنبه 23 تیر حوالی ظهر یا بعد از ظهر به قله برسد و غروب همان روز یکشنبه به کمپ 3 فرود بیاید . در اینجا یاد آوری یک نکته حائز اهمیت است . حسب اعلام سایت ExWeb روز یکشنبه روز قله Summit Day نام گذاری شده بود . یعنی تیم های کشور های مختلف به شمول آقای برهمنی از ایران که حدود یک ماه در منطقه فعالیت می کردند قرار بود روز یکشنبه از مسیر نرمال قله را صعود کنند که اکثرا هم موفق به صعود قله شدند . اگر تیم ایرانی هم موفق به اجرای برنامه ی خود می شد ، یعنی همان روز یکشنبه به قله می رسید در این صورت نیازی به دانش تکنولوژیک ، جی پی اس ، تلفن ماهواره ای ثریا و... نداشت ، می توانست همراه با دیگر گروههای صعود کننده از مسیر نرمال به کمپ 3 فرود بیاید . اما تیم ایرانی موفق به اجرای برنامه خود نشد .
تیم ایرانی در روز اول یعنی شنبه 22 تیر به دلیل خستگی ناشی از بار کشی سنگین روز قبل فقط 50 متر صعود کرد . یعنی از ارتفاع 7000 متری کمپ 3 به ارتفاع 7050 متری رسید و هنوز 1000 متر ارتفاع تا رسیدن به قله در پیش داشت که می بایست روز بعد آنرا صعود کند و فرود هم بیاید . بدیهی است صعود 50 متری روز اول هر سرپرست متوسطی را هوشیار می کرد ، اما سرپرست ادم شده ، کار تیم را عالی توصیف می کند و آنها را بلا جهت تشویق و ترغیب می نماید . او در ذیل بند 22 تیر - 13 جولای گزارش خود چنین نوشته است :
"کار تون عالی بوده بچه ها. دست مریزاد." . بله ، این تشویق فقط برای 50 متر صعود است .
قاعدتا غروب روز اول ، سرپرست تيم مي بايست صعود را متوقف مي كرد ، دستور برگشت مي داد ، و سپس در صورت اصرار به صعود ، استراتژي يا شيوه ي صعود را تغيير مي داد . اما سرپرست ادم شده اين كار را نكرد .
5 - دومین تهییج و تشویق مرگبار سرپرست ادم شده
تیم قله طبق برنامه ؛ و با توجه به آب و غذا و سوخت و چادر و کیسه خواب ؛ می بایست روز دوم یعنی روز یکشنبه قله را صعود می کرد و غروب همان روز به کمپ 3 فرود می آمد . اما تیم قله در روز دوم فقط 200 متر صعود کرد و به ارتفاع 7250 متری رسید و ناگزیر به بیواک دوم شد . توجه داشته باشیم که بیواک دوم است ، پویا کیوان کیسه خواب ندارد و چادر هم دو نفره است . در اینجا دیگر لازم نبود سر پرست تیم کوهنورد باشد تا دستور دهد که تیم قله صعود را متوقف کند ، فقط کافی بود تا سرپرست تیم ، انسانی ساده اما کور و کر نباشد و البته ادم هم نشده باشد تا به راحتی بفمهمد که باید صعود را متوقف کند . اما سرپرست ادم شده فاقد این ویژگی های اولیه بود ، او دوباره تیم را تشویق به صعود و حرکت سریعتر می کند . سرپرست ادم شده در ذیل بند 23 تیر - 14 جولای گزارش خو د می نویسد :
"به آنها گفتم قسمت دشوار و فنی مسیر تمام شده و از این به بعد مشکلات فنی بسیار کمتر خواهد شد و می توانند سریعتر حرکت کنند."
غروب روز دوم ، هر سرپرستي متوجه مي شد كه مي بايست صعود را متوقف كرد و دستور برگشت داد . اما سپرست ادم شده اين كار را نكرد .
6 – سومین روز صعود و باز هم دستور صعود سریعتر
دیگر لازم نیست وارد جزئیات شویم . دیگر حتی لازم نیست وارد بقیه ی دستورات و تصمیم ها یا پیشنهادات سرپرست ادم شده بشویم . به واقع بعد از دو روز تلاش جانفرسا و بعد از بیواک دوم ، و با توجه به میزان آب و غذا و سوخت ، و با توجه به اینکه تیم 3 نفره فقط یک چادر 2 نفره و آنهم بدون کاور دارد ، و با تاکید مجدد بر اینکه پویا کیوان حتی کیسه خواب هم ندارد و دو بیواک وحشتناک را تجربه کرده ، بله ، در چنین شرایطی کاملا واضح است که تیم قله به مفهوم کوهنوردی کلمه از پای درآمده است . تیم دیگر توان اندیشیدن نداشت . با اینهمه سرپرست ادم شده تیم دست بردار نبود . او ساعت 9:20 صبح روز دوشنبه ؛ یعنی روز سوم صعود ؛ با آیدین بزرگی تماس می گیرد و باز هم می خواهد که تیم به سرعت به سمت قله برود و البته از همان مسیر باز گرد . اگرچه از این پس دستورات یا پیشنهادات سرپرست به مفهوم سرپرستی کلمه فاقد هر نوع معنا و مفهوم است اما در تحلیل توهمات سرپرست ادم شده ضروری است تا به آن پرداخته شود . او در ذیل بند 24 تیر - 15 جولای گزارش خود می نویسد :
"به آیدین پیشنهاد اکید کردم که امروز بارهای اضافی شان را بگذارند، با سرعت به قله بروند و از همان مسیر باز گردند."
البته آیدین دیگر هرگز به تماس های سرپرست ادم شده پاسخ نمی دهد . و این مجتبی ، کوهنورد آتش نشان و امدادگر است که در تماس با سرپرست ادم شده قرار می گیرد.
"هوا آن روز متغیر بود و گاهی باز و گاهی بسته می شد. مسیر آنها با وجود هوای مه آلود هم نسبتا مشخص بود. به آنها گفتم باید تراورس رو به بالا را ادامه دهید تا به یال (جنوبی) برسید و از آنجا قله را صعود کنید."
صبح روز سوم یعنی صبح روز دو شنبه آخرین فرصتی بود که سرپرست می بایست دستور توقف صعود و برگشت به کمپ 3 را می داد ، ولی او این کار را نکرد .
7 – روز چهارم صعود و باز هم تمنای صعود قله توسط سرپرست ادم شده
روز چهارم است . روز قبل ، آب و غذا و سوخت تمام شده بود . تیم 3 نفره قله ، 3 بیواک وحشتناک را در چادر 2 نفره و بدون کاور، و یک عضو بدون کیسه خواب و بدون چادر پشت سر گذاشته بود . واضح است که به مفهوم کوهنوردی کلمه دیگر نه صعودی در کار بود و نه فرودی در پیش . حالا ، تیم جوان قله ، تهی شده از هستی انسان شناسانه ی خود با آخرین توان جسم و جان اش میلیمتر میلیمتر به سوی آسمان عروج می کرد . با اینهمه سرپرست ادم شده هنوز در تمنای صعود قله بود . او در ذیل بند 25 تیر - 16 جولای گزارش خود می نویسد :
"صبح ساعت 7 با مجتبی صحبت کردم و او می گفت محل شب مانی شان بسیار «سگی» بوده است. صدای خسته ای داشت که قطعا ناشی از بد خوابی شب گذشته بود. به او گفتم از سر قله با ما تماس بگیرند و بی سیم را روشن گذاشتم."
بله ، "به او گفتم از سر قله با ما تماس بگیرند" . سرپرست ادم شده در روز چهارم هنوز در تمنای صعود قله بود ، شرم آور است .
سرپرست تیم البته ساعت 4 بعد از ظهر روز سه شنبه به قطعیت صرفنظر کردن از قله می رسد و دستور آمدن به سمت قله فرعی را می دهد ، اما دیگر خیلی دیر شده بود ، خیلی . و البته کسی هم به دستور او گوش نکرد . یک ساعت بعد مجتبی گفت "ما الان روی قله ایستادیم " و بعد ، بقیه ی ماجرا .
بدون تردید سرپرست تیم با توهمات خود نقش عمده ای در بروز فاجعه ی برود پیک ایرانی ۲۰۱۳ داشته است .
پ ن :
همانطور که گفته شد توجه این نوشته صرفا معطوف به شیوه ی انتحاری صعود می باشد . در این نوشته هیچ اشاره ای به موضوعاتی مثل برنامه ریزی یا امداد و نجات و یا ارزش فنی این مسیر نشده است . خطاهای انسانی مدیران تیم و نیز خطاهای انسانی سرپرست تیم تفکیک واحصا نشده است . اینها کارهایی هستند که در درجه اول باید خود مدیران و سرپرست تیم انجام دهند . امیدواریم آنها این شهامت مدنی را داشته باشند تا در گزارش برنامه خود خطا های خود را به پذیرند و از جامعه ی کوهنوردی کشور عذر خواهی کنند . آنها با قبول خطاهای خود و تقاضای بخشش می توانند کمکی بزرگ به ارتقای فرهنگ کوهنوردی کشور بکنند . "
================================
پ ن : Updated ، پنجشنبه ۹۲/۵/۳۱ ، ۲۰:۳۰
همانطور که قبلا در پست مورخ ۹۲/۵/۲۳ به اطلاع خوانندگان محترم رسید از نظر این وبلاگ برودپیک ایرانی ۲۰۱۳ به انتهای خود رسیده است . پستی را که هم اکنون ملاحظه کردید یک پست جدید نیست بلکه باز نشر یک پست حذف شده قبلی می باشد و دلیل انتشار مجدد آن همان است که در صدر این نوشته گفته شده است . بنابراین به منظور اجتناب از اطاله کلام و جلوگیری از تطویل بلاجهت موضوع از انتشار کامنت های مربوطه اعم از موافق یا مخالف خوداری می شود . دوستان ، برود پیک ایرانی ۲۰۱۳ در این وبلاگ همانطور که قبلا گفته شد به انتهای خود رسیده است .