در ستایش وبلاگ نویسی

این روزها که آخرین شماره مجله کوه را ورق می زنم و در آن چندین مقاله در مورد تراژدی برودپیک را از چندین کوهنورد صاحب نام کشور می خوانم انصافا دلم برای دوستان وبلاگ نویسم ، برای وبلاگم و خوانندگان وبلاگم تنگ می شود .

 وبلاگ های کوه در روزهای وقوع تراژدی برودپیک ، حتی در لحظه لحظه تراژدی ، کاری کردند کارستان . اگر همان تلاش های بی وقفه و به هنگام  وبلاگ ها نبود اینهمه به تراژدی برودپیک پرداخته نمیشد . در این خصوص رادیو ، تلویزیون ، خبرگزاری ها ، روزنامه ها ، جامعه کوهنوردی و .... و همین آخرین شماره مجله کوه وامدار وبلاگ ها هستند . مقاله های مجله کوه در خصوص تراژدی برودپیک آگاهانه و عالمانه ، و البته با رعایت مصلحت ، هر کدام بخشی از حقیقت تراژدی را بررسی کرده اند . اما این مقاله های عالمانه و مصلحت اندیش سه ماه بعد از ماجرا نوشته شده اند و فرق است بین مقاله های مصلحت اندیش پیران خردمند ، و تحلیل های علمی ، زنده و به روز وبلاگ های جوان . وبلاگ ها ، به مثابه ی قلب تپنده ی تکنولوژی های مدرن رسانه ای ، خونی گرم و تازه در رگهای جهان ارتباطات ساری و جاری می کنند ، به روز و به ساعت و به لحظه . جهان ، حهان سرعت است . بله ، سریعتر – قویتر – بلندتر ! امروزه حتی آوازهای کشدار و معطل کننده خوانندگان کلاسیک جذابیت خود را از دست داده است . انسان امروز نمی تواند معطل این شود که ببیند این آوازه خوان خوش صدا بالاخره در انتهای نغمه ی هارمونیک خود چه می خواهد بگوید و البته چیزی هم برای گفتن ندارد . 

دلم برای دوستان وبلاگ نویسم ، برای وبلاگم و برای خوانندگان وبلاگم و برای زندگی در جهانی سریعتر ، قویتر و بالاتر تنگ شده است .