جام جهانی لید 2012 و قهرمانانش

                                                     مینا مارکوویک - اسلوونی

 

جام جهانی لید 2012 در 9 مرحله ، در 8 کشور و در تاریخ های مختلف به ترتیب به شرح زیر برگزار شد :

فرانسه 12و 13 جولای – فرانسه 20 و 21 جولای – اتریش 10 و 11 آگوست – بلژیک 21 و22سپتامبر – امریکا 29 و 30 سپتامبر – چین 12 و13 اکتبر – کره جنوبی 20 و 21 اکتبر -  ژاپن 27 و28 اکتبر – اسلوونی 17 و 18 نوامبر

آخرین مرحله (مرحله نهم) در کرانج ، اسلوونی به تاریخ 17 و 18 نوامبر برابر با 27 و28 آبان بر گزار شد . در این مرحله در بخش مردان ژاکوب شوبرت از اتریش و در بخش زنان مینا مارکوویک از اسلوونی نفر اول شدند . اما قهرمانان جام جهانی لید نه بر اساس امتیاز مرحله آخر بلکه بر اساس مجموع امتیازات هر 9 مرحله که در 8 کشور برگزار شده تعیین می شوند . از این رو قهرمانان جام جهانی لید 2012 به شرح زیر انتخاب شده اند :

در بخش مردان :

ساچی آما – ژاپن - 600 امتیاز

رامون ژولیان – اسپانیا - 568 امتیاز

یاکوب شوبرت – اتریش - 538 امتیاز

در بخش زنان :

مینا مارکوویک – اسلوونی - 675 امتیاز

جین کیم – کره جنوبی - 617 امتیاز

یوحانا ارنست – اتریش - 522 امتیاز

درجه سختی مسیر ها با یک درجه افزایش نسبت به قبل از 8b تا +8b و 8c بود که صرفا ژاکوب شوبرت اتریشی توانست به آن نزدیک شود.

منبع :

http://www.planetmountain.com/english/News/shownews1.lasso?l=2&keyid=40300#

                                   

کلنگ های طلایی و معیارهای انتخاب

                     

بیست سال است که جایزه  "کلنگ طلایی کوهنوردی"  و هفت سال است که جایزه  "کلنگ طلایی کوهنوردی آسیا" تاسیس شده و هر سال توسط هیئت داوران جایزه خود را به بهترین صعود یا صعود های انجام شده اعطا می کنند . امسال ، مراسم جایزه "کلنگ طلایی کوهنوردی آسیا" در تاریخ 9 نوامبر 2012  برابر با 19 آبان 1391 درشهر سئول پایتخت کره جنوبی برگزار شد و خوشبختانه دو وبلاگ پر تلاش آلتای و گل کوه آنرا پوشش خبری دادند . اما مراسم جایزه "کلنگ طلایی کوهنوردی" که جهانی است و به اسکار کوهنوردی معروف است پیش از این ودر تاریخ 21 تا 24 مارس 2012 برابر با 2 تا 5 فروردین 1391در دو شهر شامونی (فرانسه) و کرمایور (ایتالیا) برگزار شد ه بود .گزارشات مفصل مربوط به این جایزه را می توانید در همین وبلاگ در پست های زیر به خوانید :

http://hamkhaneha.blogfa.com/post-216.aspx

http://hamkhaneha.blogfa.com/post-237.aspx

http://hamkhaneha.blogfa.com/post-241.aspx

نکته حائز اهمیت این است که در هیچ یک ازاین جایزه ها هیچ  صعود 8000 متری نامزد کلنگ طلایی نبوده است . واقعیت این است که در حال حاظر اکثر صعودهای 8000 متری ، صعود های تجاری هستند و معمولا  "توریست کوهنوردان"  کم تجربه به آن می پردازند . این صعود ها که با استفاده از شرپاها ، اکسیژن مکمل ، طناب های ثابت ، هزینه های زیاد و تخریب محیط زیست انجام می شوند در جامعه ی جهانی کوهنوردی فاقد ارزش و اعتبار هستند ، و حتی بزرگانی مثل "مسنر"  آنرا ضد کوهنوردی می دانند و به شدت خواستار توقف آنها می باشند . 

 و اما معیار های انتخاب برای جایزه کلنگ طلایی که می تواند راهنمای کوهنوردی کشور ما نیز باشد به شرح زیر است :  

- شیوه صعود ؛ آلپی و سبک بار

- روحیه جستجوگری ؛ نو بودن مسیر ، خلاقیت و نو آوری در صعود

- تاکید بر تجربه و مهارت

- عدم استفاده از عواملی مثل نیروی انسانی زیاد ،  شرپا ،  باربر ارتفاع بالا ،  اکسیژن مکمل ،  طناب های ثابت و....

- شفاف بودن منابع مالی و تجهیزات مورد استفاده

- استفاده از حداقل منابع و تجهیزات

- احترام به اصول کوهنوردی ، به مردم ، به طبیعت ، به سایر کوهنوردان ، به باربران محلی

- احترام به نسل های آینده کوهنوردی و اینکه میراثی باقی بگذاریم که آنان نیز از کوهنوردی لذت ببرند .

نشنال جئوگرافیک و ادونچریسم انسانی ، Shannon Galpin

 

برای وبلاگ کلاغ ها که هشت ساله شد ، و برای  فرامرز نصیری که پاکیزه خواهی و انسان خواهی اش در کوهنوردی وسواس گونه است و نیچه وار .  

قبلا در همین وبلاگ به اطلاع خوانندگان محترم رسید که نشنال جئوگرافیک 10 نامزد برتر فعالیت های ماجراجویانه در سال 2012 را معرفی کرده تا از بین آنان برترین نماد روحیه ماجراجویی  با رای خوانندگانش انتخاب شود . اسامی این نامزد ها در پست قبلی گفته شد اینک قصد آن داریم تا در حد حوصله وبلاگ به معرفی این ماجراجویان بپردازیم .  

پیشاپیش ذکر یک نکته ضروری است :  در زبان فارسی رایج ترین معادل برای Adventure یا  Adventurism  ماجراجویی است . اما به نظر می رسد کلمه ماجراجویی ناظر برتهور و بی باکی باشد و نه مثلا شجاعت . در ادبیات نشنال جئوگرافیک اما ، اصطلاح  Adventure  به شدت اخلاقی – انسانی است ، یک عمل شجاعانه است نه بی باکانه  . بنا براین به لحاظ کم دانی من در معادل سازی ، عینا از همان کلمات زبان مبدأ استفاده خواهد شد .

شانون گالپین ؛ ادونچریست انساني   

  Humanitarian Shannon Galpin   

خانم گالپین ، 38 ساله ، امریکایی ، دوچرخه سوار کوهستان و فعال حقوق زنان ؛ در سال 2006 موسسه ای غیر انتفاعی به نام  Mountain2Mountain  را بنیان نهاد . هدف گالپین ایجاد ارتباط بین جوامع کوهستانی امریکا از یک طرف ، و سایر جوامع کوهستنانی جهان از طرف دیگراست . او می خواهد از این طریق به فراهم کردن امکانات و تعلیم وتربیت در جوامع کوهستانی جنگ زده و یا در حال ستیز کمک کند .

گالپین به نپال رفت ، به پاکستان رفت ، و اینک چند سالی است که فعالیتش را در افغانستان متمرکز کرده است . انتخاب افغانستان آن طور که خودش می گوید به دلیل مرگ ومیر زیاد کودکان ، جان سختی مقررات دیرپای مذهبی و پیشینه ی جنگ بوده است . او اما در افغانستان فقط جنگ را ندید . زمانی که اکثر خارجی ها یأس و نا امیدی ، و گسیختگی و هرج و مرج را در افغانستان می دیدند او زیبایی و زندگی را دید . برای گالپین وجود خشونت عریان و مستمر به معنای عدم وجود زندگی نبود ، زندگی هر روز وجود دارد وهمواره در جریان است . گالپین در بدترین و سخت ترین شرایط افغانستان ، درد جنگ ، و نیز لحظه های صلح و آرامش ، خنده ها ، زیبایی های طبیعی و طبیعت را دید و همه ی آنها را با کمک گروهی از عکاسان خارجی و افغانی به تصویر کشید . او این تصاویر را در شهرک های کوهستانی کلرادو امریکا با عنوان "Streets of Afghanistan"  به نمایش گذاشت . بعلاوه ، گالپین با استفاده از مینی بوس وتوسل به هنر خیابانی ، این تصاویر را در کابل و وروستا های اطراف نیز به نمایش گذاشت . در همان روز نمایش یک رزمنده انتحاری 41 نفر را کشت . گالپین می گوید افغان ها مجله وگالری هنری ندارند . آنها هزاران عکسی را که عکاسان و روزنامه نگاران از کشورشان گرفته اند و در جهان منتشر کرده اند ندیده اند ؛ من می خواهم افغان ها فرهنگ شان و زیبایی شان را ببینند .  

در کشوری که زنان جزء آمار انسانی به حساب نمی آیند و تردد آزادانه زنان راه به جهنم تعصبات قومی و مذهبی می برد ، گالپین شروع به دوچرخه سواری کرد . او با دوچرخه کوهستانش صد ها کیلومتر در مناطق کوهستانی افغانستان و دره پنجشیر رکاب زد . او می گوید زنان در فقدان استقلال تردد ، به مدرسه نمی روند . آنان هیچ صدایی ندارند . گالپین در رکاب زدن هایش عملا به تعلیم وتربیت زنان وترویج حقوق انسانی آنان پرداخت . او به آنان آموخت که با تغییر باورهایشان و با داشتن صدا وحق انتخاب می توانند خودشان ، جامعه شان و کشورشان را تغییر دهند .

برای شاننون گالپین دفاع از حقوق زنان یک امر تجملاتی و تشریفاتی ، و یا حتی یک امر روشنفکرانه نیست . برای او دفاع از حقوق زنان یک امر اخلاقی ، درونی و به شدت شخصی است . گالپین در 19 سالگی در ایالت مینه سوتا ، شهر مینیاپولیس ، وقتی که از محل کارش بر میگشت مورد تجاوز جنسی قرار گرفت . این قربانی خشونت و تجاوز جنسی ؛ از تن چاقو خورده و از روح ویران شده اش منبعی از انرژی ساخت و به دفاع از حقوق زنان پرداخت . گالپین حالا یک مادر است و می خواهد برای زندگی دختر بیولوژیک اش و همه ی دختران معنوی افغانی اش جهانی بهتر بسازد  . 

منبع :

  http://adventure.nationalgeographic.com/adventure/adventurers-of-the-year/2013/shannon-galpin/

http://www.mountain2mountain.org/

تثبیت تغییرات آدام اوندرا در امریکا

 

آدام اوندرا سنگنورد 19 ساله چک ، در تاریخ 4 اکتبر 2012 برابر با ۱۳ مهر ۱۳۹۱ اولین صعود + 9b یا 5.15c جهان را درنروژ انجام داد ، و نام مسیر خود را تغییر change انتخاب کرد. اخیرا او ، دلبسته به ذات تغییر ، به امریکا رفت و با صعود هایی شگفت انگیز درجه سختی چند مسیر را تغییر داد .

اوندرا در امریکا ، کنتاکی ، Red River Gorge ، چند مسیر را صعود کرد و درجه سختی بعضی از آنها را کمتر از درجه سختی که قبلا اعلام شده بود تعیین کرد . در این میان صعود چند مسیر و تغییر درجه سختی آنها حائز اهمیت است :

1) مسیر Southern Smoke Direct ، این مسیر قبلا اولین بار در نوامبر 2011  توسط آدام تایلور صعود شده بود . تایلور به آن درجه 5.15a  یا + 9a داده بود . اما امسال آدام اوندرا در حضور نابغه های سنگنوردی مثل دانیل وودز این مسیر را flash کرد و به آن یک درجه کمتر ، در جه ( 5.14d (9a  داد .  تاریخ صعود اوندرا : 29 اکتبر 2012 ، ۸ آبان ۱۳۹۱

2)مسیر Pure Imagination ، این مسیر قبلا اولین بار در نوامبر 2010  توسط جاناتان سیگریست صعود شده بود . سیگریست به آن درجه 5.14d معادل 9a داده بود . بعدا ، صعود این مسیر توسط سنگنوردان بزرگی مثل آدام تایلور ،ساشا دیگیولیان و جورج ورهوون تکرار شد . امسال آدام اوندرا این مسیر را onsight کرد و به آن درجه 5.14c معادل+ 8c داد. تاریخ صعود اوندرا : اول نوامبر 2012 ، ۱۱ آبان ۱۳۹۱

3) مسیر Golden Ticket ، این مسیر قبلا اولین بار در اکتبر 2009 توسط آدام تایلور به صورت redpoint صعود شده بود و تایلور به آن درجه( 5.14d (9a داده بود . امسال آدام اوندرا این مسیر را onsight کرد و به آن درجه (+5.14c (8c داد. تارخ صعود اوندرا :اول نوامبر 2012 ، ۱۱ آبان ۱۳۹۱

قابل ذکر است که دو مسیر اخیر در یک روز و به فاصله یک ساعت از یکدیگر صعود شده است.

بعد از صعود آندرا ، با تدقیق در شیوه ی صعود او و با استفاده از Belay و Beta ی او ، جان کاردول امریکایی Jon Cardwell ، دانیل وودز امریکایی Daniel woods و سدریک لشا سوئیسی Cedric Lachat مسیر های مذکور را صعود کردند و درجه های تعیین شده توسط آدام اوندرا را تایید کردند . آخرین صعود توسط دانیل وودز بر روی Golden Ticket به تاریخ 8 نوامبر 2012 برابر با ۱۸ آبان ۱۳۹۱ صورت گرفته است .

منبع : اکثر سایت های سنگنوردی ازجمله      http://www.8a.nu/

                                                            دانیل وودز

نامزد های برترین فعال ماجراجویی در سال 2012

نشنال جئوگرافیک 8 سال است که فعالیت های ماجراجویانه برتر جهان را در زمینه های : اکتشاف ، حفاظت از محیط زیست ، فعالیت های انسان دوستانه ، و فعالیت های ورزشی ماجراجویانه معرفی می کند . امسال نیز به رسم سالهای گذشته 10 فعال ماجراجوی برتر سال 2012 را معرفی کرده ، و آنها را به رای خوانندگان خود گذاشته است تا برترین نماد روحیه ی ماجراجویانه را انتخاب کنند. زمان رای گیری از اول نوامبر 2012 تا 16 ژانویه 2013 می باشد . برترین نماد روحیه ی ماجراجویی درماه فوریه 2013 معرفی خواهد شد .  

به لحاظ اهمیت موضوع تاکید می شود که از نظر نشنال جئوگرافیک ، فعالیت های ماجراجویانه صرفا انجام کارهای فیزیکی خاص و محیرالعقول نیست ، بلکه دستاورد هایی در زمینه های جستجوگری ، محیط زیست و حقوق انسان ها از پارامتر های تعیین کننده در انتخاب ماجراجویان برتر می باشد .

ده نامزد برترین فعال ماجراجو : 

Adventurer                Nationality           Adventure  

 Felix Baumgartner         Austrian              BASE jumper
Josh Dueck                   Canadian              skier
Steve Fisher                  South African        kayaker
Shannon Galpin             American             humanitarian
Lizzy Hawker                 British                 ultrarunner
Jeremy Jones                 American            snowboarder
David Lama                   Austrian              climber
Mike Libecki                   American            explorer
Ramon Navarro              Chilean               surfer
Renan Ozturk                 American            artist

حضور یک دوچرخه سوار کوهستان به نام  خانم شانون گالپین در فعالیت های ماجراجویانه و انسان دوستانه و دفاع از حقوق زنان در افغانستان حائز اهمیت است .

حضور سه کوهنورد به اسامی دیوید لاما ، مایک لیبکی ، رنان اوزتورک برای فعالیتهای ماجراجویانه در زمینه های سنگنوردی ، اکتشاف ، و هنر قطعا موجب خوشحالی کوهنوردان جهان خواهد شد .

برای دیدن عکسها و یا رای دادن لطفا به لینک زیر مراجعه فرمایید :

http://adventure.nationalgeographic.com/adventure/adventurers-of-the-year/2013/vote/

 

دیدگاه مهمان ، جناب آقای شیرازی - (2)

به آنانی که حقیقت را به پای وجاهت قربانی نمی کنند

همه از تعریف و تمجید لذت می بریم و به ندرت می توان کسی را یافت که زبان اعتراض به ستایشگر بگشاید و از گوینده بخواهد که از خاصه خرجی دست برداشته و تملق و چاپلوسی را کنار بگذارد. ولی در نقطه مقابل بدون اغراق اکثریت مان از شنیدن کوچک ترین انتقادی برآشفته شده و با توهین و افترا بیزاری مان را از نقاد به شکل زننده ای آشکار ساخته و به اصطلاح عامیانه اورا مفتضح کرده و سرجایش می نشانیم.

چه حسنی در این بیماری بی درمان فراگیر نهفته است که بی واهمه و بی هیچ سرزنشی ازهمه سر می زند و متاسفانه زشتی عریانش هم پوشیده به لباس تفاخر است. مشکل در کجاست؟ چه گونه می توان ایرادی این چنین را که ریشه در عمق ساختارتفکری یک جامعه دارد و از کودکی و در جامعه های بسیار کوچک تر در فکر و ذهنم مان نهادینه می شود، کم رنگ تر کنیم ، یا برطرف نماییم. مهاراین هیولا به سادگی و سرعتی که ما انتظار داریم میسر نیست و از سویی دیگربه حال خود رها نمودنش هم، " ای وای جنگل را بیابان  می کند." پس چه باید کرد؟ نخست باید از خود آغاز کنیم. به خصوص قشری که خود را در جامعه مدیر مدبر و راهبر می داند باید از بالاترین ظرفیت های والای انسانی و اجتماعی برخوردار باشد؛ بدون کمترین لغزشی چرا که خطاهای کوچک از افراد بزرگ به مراتب بزرگتر دیده می شود.

تمرین در خویشتن داری و احترام به عقاید و افکار دگراندیشان توام با چاشنی انصاف. شکستن حصارهای جاهلیت تک بعدی نگری. جلوگیری از عوامل رشد شخصیت کاذب مانند خودپسندی، خود محوری و ...  . ژرف نگری به مسایل و عدم تصمیم گیری شتاب زده و سلیقه ای و انعکاسی ، که تنها نشان از فرونشاندن آتش درون دارد. و در نهایت تعریف و قبول اصولی برای خود که مانعی جدی برای جلوگیری از به حراج گذاشتن منافع جمع در مقابل ارضاء حس خودخواهی و خودبزرگ بینی ها باشد.

بلی دشوار است ولی دور از ذهن نیست، امکان پذیر است. باید تلاش کرد ، هر فرد به تنهایی، بدون کوچک ترین چشم پوشی و مماشات. آن گاه که چنین کردیم تحمل شنیدن و درست گفتن را یاد می گیریم .  چه زیباست زمانی که به دور از جار و جنجال های منفعت طلبانه و دسته بندی ها و سمت گیری های جاهلانه، نقد می کنیم و نقد می شویم ، بدون هیچ اغماضی و هیچ پروایی.

مهدی شیرازی

-----------------------------

با سپاس از مهدی عزیز

دید گاه مهمان ، جناب آقای شیرازی - (1)

من آنچه را که می گویی تایید نمی کنم ، ولی تا حد مرگ از حق گفتن تو دفاع می کنم . ولتر

جناب حبیبی عزیز سلام ،

در پی آنچه که دیگران شاید آن را چیز دیگری بنامند و من آن را ارضای حس کنجکاوی از آنچه که در جامعه کوه نوردی کشور می گذرد، مدت زمانی است که پرسه شبانه در وبلاگ ها از دل مشغولی هایم شده است و در این رهگذر سری هم به بیواک می زنم. خود می دانید که چند شبی است به در بسته می خورم و با تابلوی "شاید وقتی دیگر" رو به رو می شوم . ابتدا فکر می کردم که علت سفر و از این قبیل باشد ولی با جستجوی بیشتر متوجه شدم توهین ها و تهدید ها کار خود را کرده و شما مایوس و ناامید کرکره را پایین کشیده اید.

باری عزیز گرامی اگر از شما شناخت نداشتم شاید من هم با خواندن پست هایتان به مانند دیگران شما را، هم سنخ و هم سنگ با برخی دانسته و انگیزه تان را غیر اخلاقی و به دور از معرفت و تنها برای خودی نشان دادن برآورد می کردم. ولی آشنایی من با خصوصیات روحی و روانی و معرفت درونی جنابعالی، شما را بسیار والاتر از آن می دانم که در نوشته هایتان حب و بغضی باشد و هدفی غیر از خیرخواهی و سعادت جامعه کوه نوردی را دنبال کنید. از این رو بر خود فرض دانستم "با اینکه خود را در این جایگاه نمی بینم " نکاتی را یادآوری کنم تا شاید سببی شود تا تابلوی دیگری جایگزین تابلوی شاید وقتی دیگر شود.

هنوز ما را اهلیت "گفت" نیست ،کاشکی اهلیت "شنودن" بودی . تمام گفتن باید و تمام شنودن .

بر دل ها مُهر است، بر زبان ها مُهر است و بر گوش ها مُهر است . (شمس تبریزی)

 

- شیوه  درست انتقاد کردن هنر است و هنرمند کسی است که از کلمات و جملاتی خردمندانه بهره گیرد تا کلامش پر نفوذ و بُرا باشد.

- کوچک ترین اشتباه در نقد ممکن است برداشتی متفاوت از انگیزه های نقاد را به دنبال داشته و منجر به مقاومت و تداوم عملکرد نا صحیح گردد.

- انتقاد نباید با سرکوب، تحقیر و توهین همراه باشد و منتقد باید فاقد هرگونه انگیزه خود بزرگ بینی و خودارضایی باشد.

- انتقاد باید تلویحی و ضمنی باشد تا مکانیسم دفاعی افراد را بیدار نکند. انتقاد صریح و بی پرده شاید به نظر برخی صداقت و شجاعت باشد ولی فاقد کارایی لازم است.

- بی ارزش جلوه دادن کارها، سرکوب امیال و آرزوها، باطل پنداشتن دلایل و مستندات، آمرانه سخن گفتن و نگاه از بالا، حمله به شخصیت افراد نه رفتارها، طعنه، گوشه، کنایه و بی پروایی در گفتار از جمله عواملی هستند که می توانند نقدی کوچک را به نبردی بزرگ مبدل سازند.

- آن کسی که احساست را تحریک می کند تو را برای خودش می خواهد . و آن که اندیشه ات را می پروردتو را برای خودت می خواهد .

مهدی شیرازی 

-------------------------------

سپاس از مهدی عزیز                                            

شاید وقتی دیگر !

 

                           با پوزش از دوستان گرامی ، این وبلاگ برای مدتی به روز نخواهد شد 

سخنی با خوانندگان گرامی و جناب ثابتیان

۱ ) با پوزش از خوانندگان گرامی ،

 به منظور جلوگیری ار هر نوع برداشت نادرست از کامنت ها ، به جز یک استثناء کلیه کامنت های دو پست اخیر اعم از موافق و مخالف حذف شدند . اما به منظور رعایت انصاف و اطلاع از دلایل طرف مقابل ، کامنت آقای عباس محمدی از مدیران قبلی و بازرس فعلی انجمن حذف نشده و قابل رویت است . به دلایلی کاملا واضح از تایید و نمایش کامنت دوستان اعم از موافق و مخالف در مورد دو پست اخیر معذورم .

۲ ) و اما در مورد پست جناب ثابتیان خطاب به اینجانب در وبلاگ آرام کوه ، تصریح می شود :

جناب ثابتیان ، من فکر می کنم فقط یکی درست است : یا مناظره یا تهدید ، هر دو که نمی شود . 

کاش جناب ثابتیان هم مثل آقای محمدی و آقای بهادری شرح خدمات انجمن و یا خودشان را می نوشتند ، و یا تاریخچه  آلپاین کلاب امریکا را به روایت خودشان بیان می کردند ، در مورد سفر خودشان و مدیرانی از انجمن که بنا به دعوت آلپاین کلاب امریکا به این کشور سفر کرده بودند توضیح می دادند ، در مورد شرکت خودشان در شام انتفاعی سالیانه مورخ ۲و۳ مارس ۲۰۱۲ آلپاین کلاب امریکا که هزاران دلار برای این باشگاه درآمد داشت ، روایت خودشان را بیان می کردند ، و یا به خصوص در باره موضوع اصلی مورد نزاع توضیح می دادند که چرا  سفر به امریکا برای تبادل فرهنگی و انتقال تجربه های کوهنوردی و سنگنوردی خوب است ولی همین کار در جشنواره بین المللی بیستون بد است و باید تحریم شود ، و همه ی این توضیحات و روایت ها را در وبلاگ آرام کوه منتشر می کردند . حالا هم می توانند به منظور تنویر افکار عمومی جامعه ی کوهنوردی همین کار را در وبلاگ شان انجام دهند . به همین سادگی .  

توجه داشته باشیم که جناب ثابتیان یک کوهنورد ساده نیستند . ایشان رئیس انجمن کوهنوردان هستند و به همین دلیل وظیفه دارند و در مسولیت ایشان است که در خصوص موارد ذکر شده روشنگری کنند .  

سخنی با سمپات های پرشور آلپاین کلاب ایران

نماز عشق دو رکعت است / که در آن وضو درست ناید / الا به خون *    

پست قبلی این وبلاگ بحثهای زیادی برانگیخت . کامنتها زیاد بود و امکان نمایش و پاسخ به همه ی آنها میسر نبود . ترجیح دادم دراینجا در پاسخ به تعداد زیادی از کامنت ها به دو نکته مشترک یا به دو بی عدالتی آشکار اشاره شود :

 ا - مدیران آلپاین کلاب ایران ، برای تبادل فرهنگی و انتقال تجربه های کوهنوردی و سنگنوردی میلیون ها تومان هزینه می کنند و به امریکا سفر می کنند اما آنها همین تبادل فرهنگی و انتقال تجربه های سنگنوردی را در جشنواره بین المللی سنگنوردی بیستون تحریم می کنند . به چه دلیل تبادل فرهنگی و انتقال تجربه های سنگنوردی برای آنان در امریکا خوب است اما برای جوانان سنگنورد در بیستون بد است و باید تحریم شود ؟ به نظر می رسد این عادلانه نیست ، شرم آور است .

2 - انجمن و مدیران انجمن دو شخصیت حقوقی و حقیقی متفاوت هستند . این دو را یکی نگیریم . به زعم نهاد های نظارتی ؛ درست یا غلط ؛ مدیران انجمن مرتکب قصور یا تقصیر یا هر عنوان حقوقی دیگری شده اند اما همین نهاد های نظارتی ، انجمن را مجازات کرده اند نه مدیران را ( تعلیق انجمن ) . متاسفانه قانون حاکم بر سازمان های مردم نهاد به غلط "قانون فعالیت احزاب و ...." می باشد .  بر اساس این قانون سخت گیرانه و مقرارت مربوطه تصمیم تعلیق ظاهرا قانونی است ، اما واقعیت این است که عادلانه نیست . انجمن نباید تعلیق شود .

تلاش کنیم تا مدیرانی شایسته تر و قوانینی عادلانه تر و مناسب تر برای سازمانهای مردم نهاد داشته باشیم .

* منصور حلاج

ازآلپاین کلاب آنها تا آلپاین کلاب ما

اول ماه می سال 1963 اولین امریکایی از طریق گردنه جنوبی به قله اورست رسید . سه هفته بعد ، 22 می ، تیمی از آنها برای اولین بار قله اورست را از یال غربی صعود کرد و از گردنه جنوبی فرود آمد . در این صعود آنها با یک بیواک باور نکردنی اولین تراورس موفق 8000 متری ها را انجام دادند و بدین تریب یکی از بزرگترین صعود های تاریخ کوهنوردی جهان را رقم زدند . و حالا آلپاین کلاب آمریکا اعلام کرده است که  پنجاهمین سالگرد صعود امریکایی قله اورست را جشن خواهد گرفت . این جشن در قالب شام انتفاعی سالیانه Annual Benefit Dinner در تاریخ 22 و23 فوریه 2013 برابر با 4 و 5 اسفند 1391 در سانفرانسیسکو برگزار خواهد شد . هزینه شام برای هر عضو با توجه به شرایط از 250 دلار تا 1250 دلار متفاوت است . یعنی  با نرخ فعلی ارز هزینه یک شام چند میلیون تومان می باشد ، و البته هزینه یک میز VIP مبلغ  5000 دلار اعلام شده است ! این جشن ، یا این شام همانطور که از اسمش پیداست یک شام امریکایی -  انتفاعی و برای کسب در آمد است . شام سالیانه قبلی که در تاریخ 2 و 3 مارس 2012 در شهر بوستون برگزار شد هزاران دلار برای آنها درآمد داشت .

آلپاین کلاب امریکا صد و ده سال پیش ، در سال 1902 تاسیس شده و دارای هزاران عضو از سراسر جهان می باشد . تعدادی از مقامات بلند پایه سیاسی – اجتماعی امریکا نیز عضو این باشگاه  بوده یا هستند .

آلپاین کلاب آمریکا پیوند های بسیار نزدیکی با سایر ارگانهای این کشور دارد . آنها با سازمان های جغرافیایی ، زیست محیطی و ....... تعامل و همکاری زیادی دارند . در جنگ جهانی دوم به عنوان یکی از بازوهای قدرتمند ارتش امریکا در جنگ های کوهستانی وارد عمل شدند . در بد ترین شرایط سیاسی و در سالهای حاکمیت جنگ سرد ، آنها  به وظایف سیاسی خود و در جهت حفظ منافع ملی کشور خود فعالانه عمل کردند و عازم کوههای چین ، اتحاد جماهیر شوروی سابق ، کوبا ، آمریکای لاتین و ....... شدند . نگاه کنید به تاریخچه این باشگاه در : http://www.americanalpineclub.org

و اما از آلپاین کلاب ایران چه بگوییم  . از کدام خلاقیت مدیران آن اسم ببریم . از کدام تلاش ملی و یا حتی از کدام تلاش نوآورانه آنها در جهت ارتقاء کیفی کوهنوردی کشور یاد کنیم . شاید مهمترین کار مدیران آلپاین کلاب ایران این باشد که خود عضو آلپاین کلاب امریکا شدند ، در شام انتفاعی آنها شرکت کردند ، به زعم خود جهت تبادل فرهنگی ، کوهنورد مبادله کردند و خود نیز مبادله شدند . و در انتها ، همه ی نبوغ خود را به کار گرفتند تا جشنواره سنگنوردی بیستون را تحریم کنند .

جشنواره بین المللی سنگنوردی بیستون فضایی بود تا سنگنوردان جوان ما بتوانند همراه با جوانان سایر کشورها در یک کلاس جهانی ، صلح ، دوستی وعشق را با حسی از اشتراکات کوهنوردی تجربه کنند . تحریم چنین جشنواره ای نمونه ای از تفکرغیر مسولانه بود و کسی هم ارزشی برای آن قائل نشد .

از رنجی که می بریم . برای حمید شفقی

آقای حمید شفقی سنگنورد و دیواره نورد فرهیخته کشورمان در خصوص تحریم و تحریم کنندگان جشنواره سنگنوردی بیستون مطالبی در وبلاگ خود نوشته اند که با اظهار نظر های مختلفی مواجه شده است . من نیز کامنتی در وبلاگ ایشان گذاشته بودم که منجر به طرح چند سوال از طرف یکی از خوانندگان ایشان شده بود . پاسخ آن خواننده درهمان وبلاگ داده شد اما حیفم آمد که خوانندگان محترم وبلاگ خودمان را در معرض قضاوت قرارندهیم . پس پاسخ را با هم می خوانیم :

  سلام به پرسش کننده گرامی

دوست گرامی ! بنظر من اساسا هیچ رابطه منطقی وعقلانی نمی توان بین "تحریم" و "جشنواره سنگنوردی" برقرارکرد . بعنوان مثال میتوان خرید یک کالا یا شرکت در یک انتخابات یا حتی شرکت در یک کنگره بین المللی یا سمینار را تحریم کرد و به هدف هایی نیز رسید . اما تحریم یک جشنواره به لحاظ  ذات و ماهیت موضوع اساسا فاقد معنا و مفهوم است . هر سال دهها جشنواره بین المللی سنگنوردی ( نه مسابقه یا رقابت ) توسط کشورهای مختلف در سراسر جهان برگزار می گردد . لطفا دقت کنید : هدف این جشنواره ها به اشتراک گذاشتن تجربه های سنگنوردی ، تبادل فرهنگی ، گسترش صلح ، دوستی وعشق بین جوانان کشورهای مختلف است . ما می توانیم در یک جشنواره بین المللی سنگنوردی شرکت بکنیم یا نکنیم . اما تحریم ؟ اجازه می خواهم به صراحت بگویم  : یا دوستان تحریم کننده "معنا" و "مفهوم" و "کاربرد"  ترم های (Terms)  تحریم و جشنواره را نمی دانند یا اینکه با صلح ، با دوستی و با عشق سر ستیز دارند .